هر كه یک دفعه سر این سفره مهمان میشود
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود
سر به زیر انداختن ذاتش توسل كردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان میشود
هر كه یک دفعه سر این سفره مهمان میشود
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود
سر به زیر انداختن ذاتش توسل كردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان میشود
هر شاعري ست در تب تضمين چشم تو
از بس سرودني ست مضامين چشم تو
چشم جهان به مقدمت اي عشق روشن است
از اولين دقايق تکوين چشم تو
من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پر مهرش زدم
نان خوبان میخورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم
آنجا که عاشقی است همیشه فضای ماست
درمرغزار دربه دری ردپای ماست
وقتی که نان سفره ما از محبت است
صد ها هزار حاتم طائی گدای ماست
شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم
از خادمان خانه یِ موسی ابن جعفرم
بی هیچ منّـتی به گدا نان رسانده ای
مسکین بمانم از همه با آبرو تَـرم