بنویسید خداوند و پس از آن زینب
بنویسید علی در دلِ میدان : زینب
بنویسید که زهراست در ایمان زینب
بنویسید حسن بعد حسن جان زینب
شعر ولادت حضرت زینب
لطفِ پروردگار را خواهم
یک نسیم از بهار را خواهم
خلوتی در کنار را خواهم
دوری از روزگار را خواهم
وقتی که تو را عرش معظم آورد
یک فاطمه زهرای مجسم آورد
قنداق تو را که آسمان می بوسید
جبریل به گریه های نم نم آورد
نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است
آنگونه که دل همه ی ما خراب شد
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
آن قدر عاشقیم که املا نمی شود
مستی ما که در قلمی جا نمی شود
زلف مرا به پنجره های ضریح عشق
طوری گره زدند , دگر وا نمی شود
تویی که شهره شهری به عشق ورزیدن
تویی که منتخب هستی به نیزه سر دیدن
بگو برای من از خاطرات خود بانو
کنار مقتل عشق و گلو و بوسیدن
خالق ز نـور آل علی کوکب آفـرید
با یُمن آل فاطمه روز و شب آفرید
روز ازل «اَلَسـتُ بِرَبّک» چـوگفـت حق
«قالوا بَلی»شنید و سپس منصب آفرید