میرسد از گوشهٔ مقتل صدای مادرش
ایزنا زاده بیا و دست بردار از سرش
گیسوانمادر ما را پریشان می کنی
بیحیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش
میرسد از گوشهٔ مقتل صدای مادرش
ایزنا زاده بیا و دست بردار از سرش
گیسوانمادر ما را پریشان می کنی
بیحیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش
لشگریان خیره سر, چند نفر به یک نفر؟
فاطمه گشته خون جگر, چند نفر به یکنفر؟
خواهر دل شکسته اش, همره دختران او
زند به سینه و به سر, چند نفر به یک نفر؟
ازکودکی برای تو زحمت کشیده ام
زحمتکشیده ام که به اینجا رسیده ام
سرتاسرزمین و زمان را قدم زدم
ارباببهتر از تو به دنیا ندیده ام
بلند بلند پیمبرتان ضجه میزند
بر آنچه آمده سرتان ضجه میزند
کرببلا که نیست قیامت به پاشده
ارض و سمای محشرتان ضجه میزند
در این شبها دلم سامان ندارد
به جز ذکر علی درمان ندارد
کجا از درگه مولا روم من
که این جود و کرم پایان ندارد