شاید دوباره حرف دلم را شنیده بود
بغضی که مثل سایه پیمن دویده بود
بغضی که دست روی سرمن کشیده بود
بغضی که تا گلویدقایق رسیده بود
شاید دوباره حرف دلم را شنیده بود
بغضی که مثل سایه پیمن دویده بود
بغضی که دست روی سرمن کشیده بود
بغضی که تا گلویدقایق رسیده بود
هوای دولتِ مشرق سفیرِ باران شد
و چترهای دلِ ما سریرِ باران شد
کویرِ سر به هوایِ به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زیر باران شد