دوریاز شهر و دیارم عزتم را لطمه زد
اینجدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد
با دودست بسته هم باب الحوائج بوده ام
کی غلو زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد
دوریاز شهر و دیارم عزتم را لطمه زد
اینجدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد
با دودست بسته هم باب الحوائج بوده ام
کی غلو زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد
عین توحید بود ذکر صفات زینب
روز و شب وقف حسین است حیات زینب
نیمه ی ماه رجب جلوه ی روز عرفه است
نام آن را بگذاریم عرفات زینب
قاسم نعمتی
هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
آیا که شود باز ببینم وطنم را
آرام کنم سینه ی پر از محنم را
دلتنگ مناجات سحر های بقیعم
بامادر غمدیده بگویم سخنم را
ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی
از مادر چشم انتظارت دل بریدی
جز ام لیلا کس نمی فهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی
در پی اهانت به امام هادی علیه السلام :
بغض دل خویش را هویدا کردند
خون بر جگر شیعه ی زهرا کردند
یک عده حرام زاده ی بی سر و پا
توهین به امام هادی ما کردند
قاسم نعمتی
زیبا هلال یک شبه,ای سایه سرم
بالا نشتهای مرا می کنی نگاه
عالم همه پناه به نام تو میبرند
حالا ببین که خواهرتو گشته بی پناه