خیلی سخته اسیر بلا بشی
زیر بار درد و غصه تا بشی
از کوچه تا خونه راهی نباشه
اما واسه مادرت عصا بشی
خیلی سخته اسیر بلا بشی
زیر بار درد و غصه تا بشی
از کوچه تا خونه راهی نباشه
اما واسه مادرت عصا بشی
ملجأ هر عاشق شیدا حرم
مرکز ثقل آسمان ها حرم
کریمه ای و کرمت مانع است
کسی گدایی کند الّا حرم
دستی آمد به روی صورت تو جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض قدیمی پر بود
ضربه ای زد به در خانه و در را انداخت
قسم به ساحتِ ذکرِ شریف “هو” بابا
به روی من شده این اشک آبرو بابا
“عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد”
چه خوب شد که شدم با تو روبرو بابا !
پس از سه روز درِ کعبه ناگهان واشد
تمامِ مکه پُر از شور و شوق و غوغا شد
زِ خانه آمده انگار صاحبِ خانه
که چشمها همگی غرقِ در تماشا شد
وا می کنم سوی تو تا بال و پرم را
حس می کنم شیرینی طعم حرم را
تا که حواسم پرت این و آن نباشد
خالی کن از غیر خودت دوروبرم را
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم
تمام آرزویم هست ببینم بچه هایم را
ببینم که خدا کرده اجابت ربنایم را
دراین مدت که زندانم همیشه زاروگریانم
ازاینکه من نمی بینم رخ ماه رضایم را
وقتی همه جا دور و برش زینب بود
یعنی که تمام باورش زینب بود
درشام که خطبه خواند با صوت علی
از مستمعین منبرش زینب بود
مثل همیشه آمده ای بر سر قرار
مثل همیشه بی کس و تنهانشسته ای
از طرز راه رفتن تو گفته ام به خویش
حتما که داغ دیده ای و دلشکسته ای
«زبانحال امیرالمومنین (ع)»
ای که خیال رفتن ازاین خانه داری
بعد تو زینب می نماید خانه داری
نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست
بعد تو من می مانم و دل بی قراری
مگرنه فاطمه مادر برای هرشیعه است
به ناله سر بده در روضه ها ننم اولدی
ملائکه همه گریان شدند وقتی که
رسید ناله ی آقای ما ننم اولدی