خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
قطره بودیم و هم مسیر شدیم
با ولای علی کثیر شدیم
دست ما نه… نگاه زهرا بود
پای این عشق اگر اسیر شدیم
بر هم نزن نماز مرا, بی هوا نزن
حالا که می زنی, جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا می کِشی, بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر, پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر تو ای دست گل فاطمه پیوند
گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده
لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده
لابه لای بندگان خوبت ای رب کریم
بنده ای درمانده در مهمانی ات داخل شده
در سینه مانده آهم, خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم, خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم, از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
به عشق علی مادرم داده شیرم
که باشم همیشه غلام امیرم
گرفت اختیار مرا و چه بهتر
که از مدح او تا ابد ناگزیرم
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم
هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم
کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم
مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین
تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم
هرچه بد تا می کنم با من مدارا می کنی
از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی
حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم
دردهایم را خودت فوراً مداوا میکنی
السلام علیکَ یا اول
السلام علیکَ یا آخِر
السلام علیکَ یا باطن
السلام علیکَ یا ظاهِر