محمد جواد شیرازی

شعر مدح حضرت امیر المومنین علی (ع)

بسم حق… بسم محمد… بسم سلطان نجف

سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف

تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف

“گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف

شعر روضه امام علی النقی (ع)

علت روی زمین ریختنم معلوم است
اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است

جگرم سوخته از زهر… تنم می سوزد
لخته های جگرم در دهنم معلوم است

شعرشهادت امام هادی (ع)

بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده, بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند

شعر مدح و ولادت حضرت زهرا (س)

خسران زده است هر که توکل نمی کند

بر خاک چادر تو توسل نمی کند

یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند

قلبم میان سینه تحمل نمی کند…

شعر مدح مولا

مستجیرٌ بکم… سلام آقا, ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی, معدن الرحمة, یا أخَ المصطفیٰ علی جانم

مستم و حالت طرب دارم, میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ… به لب دارم, أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم

شعر روضه زبانحال حضرت زینب (س)

آمده موسم تنهایی و حیران شده ام
دادم از دست تو را, سخت پریشان شده ام

رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام
نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام

مناجات با امام زمان عج در فاطمیه

روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند

من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم
آدم عاقل ولی اول تفکر می کند

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اصلا نفوذ خطبه‌ی من بی‌اثر شده است…
…یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم
بابا ببین که دختر تو خون‌جگر شده است

شعر ولادت حضرت زینب (س)

آیه ای از طرف جنت الاعلی آمد
هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد
غنچه ی خنده به روی لب زهرا آمد
مژده, ای اهل زمین زینب کبری آمد

شعر مدح امیرالمومنین

سرم از شرم اگر که پایین است

کوله بارم دوباره سنگین است
 
بی نوا آمدم, نجاتم داد

کار حیدر نجات مسکین است

یاسِ علی

از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه
دلتنگ پیغمبر شدی این چند ماهه

وقتی شنیدی دست من را صبر بسته
یک پارچه حیدر شدی این چند ماهه

فانی ام

فانی ام… آغاز و پایانی ندارم جز خودت
غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت

سال ها محتاج نانم از تنور خانه ات
از کسی در سفره ام نانی ندارم جز خودت

دکمه بازگشت به بالا