محمد حسن بیاتلو

شعر ولادت امام جواد الائمه (ع)

اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است

و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق

کسی که شعر خودش را نگفته میداند
که هست از برکات وجود و رحمت عشق

در محفلی که نام تو باشد گناه نیست

در محفلی که نام تو باشد گناه نیست
غیراز دو دست تو بخدا تکیه گاه نیست
درمکتب تو بحث سفید و سیاه نیست
حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست

ابر چشمان

ابر چشمان خیس بارانم
میچکد قطره قطره برجانم

چقدر هول کرده ام امشب
چقدر و مضطر و پریشانم

ای نیمه جان برابر من جان مده علی

ای نیمه جان برابر من جان مده علی
بنگر پدر کنار تنت آمده علی
تا دست میزنم به تنت پخش میشوی
داغت چه شعله ها که به جانم زده علی

شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است

شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرودار حقیقی در دو دنیا زینب است

راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است

پر می زند دلم به هوای نگاهتان

پر می زند دلم به هوای نگاهتان
تا کربلا- به شهر شما- بارگاهتان

تا اینکه خرج بزم عزای شماشوم
عمریست میشودکه نشستم به راهتان

چه خوب شد که دلم را برای خود کردی

چه خوب شد که دلم را برای خود کردی
مرا تو ساکن بزم عزای خود کردی

دو دست خالی من را گرفتی از لطفت
و پای ثابت در روضه های خود کردی

دکمه بازگشت به بالا