گل نرگس

جمعه ی بعد…

گفتم غزلی دوباره با ” جمعه ی بعد “

مرغ دل من پریده تا , جمعه ی بعد

این جمعه نمی شد که بیایی آقا؟!!!

حالا تو به من بگو چرا جمعه ی بعد؟!!!

بعد از مهمانی…

 

تو غصه خوردی ما که غمخواری نکردیم

تو ناله کردی هیچ دلداری نکردیم

یک شب اسیر رنج بی خوابی نبودیم

از دوری تو گریه و زاری نکردیم

ایهاالعزیز

 

از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم

با ناله ی دعای فرج یار می شوم

هر چهره ای که در دو جهان دلبری کند

تنها اسیر روی تو دلدار می شوم

آه , از فکر تو

آه , از فکر تو یک لحظه سرم خالی نیست

تا فراق است دگر دور و برم خالی نیست

آب و نان باشد و نه , خون دلم حتما هست

مطمئن باش که از خون جگرم خالی نیست

این جمعه هم گذشت

این جمعه هم گذشت بدون زیارتی

یا ایهاالعزیز نگاهی, عنایتی

سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟

سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟

یگانه منجی دنیا

 

سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان          

یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان

ظهـور کـن , رخ زیبـای خود نشـان بده           

بگـو چگـونـه بگیـرم ز چهـره تو نشـان

دکمه بازگشت به بالا