یاسر مسافر

آتش گرفت

آتش گرفت این  در و آتش گرفت دل

افتاده بود مادر و آتش گرفت دل

در حیرتم دوزخ و درب بهشت , نه

می سوخت قلب حیدر و آتش گرفت دل

حرمت شکسته اند

حرمت شکسته اند و نوشتند ملال نیست

کشتند اهل خانه و گفتند قتال نیست

اصحاب هر کدام به دنبال خویشتن

حتی به گوش شهر صدای بلال نیست

آتش گرفت این در و آتش گرفت دل

آتش گرفت این  در و آتش گرفت دل

افتاده بود مادر و آتش گرفت دل

 

در حیرتم دوزخ و درب بهشت , نه

می سوخت قلب حیدر و آتش گرفت دل

حُرمت شکسته اند و نوشتند ملال نیست

حرمت شکسته اند و نوشتند ملال نیست

کشتند اهل خانه و گفتند قتال نیست

اصحاب هر کدام به دنبال خویشتن

حتی به گوش شهر صدای بلال نیست

تویی که شهره شهری

تویی که شهره شهری به عشق ورزیدن

تویی که منتخب هستی به نیزه سر دیدن

بگو برای من از خاطرات خود بانو

کنار مقتل عشق و گلو و بوسیدن

مزار خاکی و بی سایبان

وقتی که در عزای شما گریه می کنم

همواره با خدای شما گریه می کنم 

با هر قدم به کوچه ی باریک شهرتان

در بین کربلای شما گریه می کنم 

اربعین تو رسیده است

اربعین تو رسیده است وز راه آمده است

خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است

زینب از وادی شام آمده چشمت روشن

از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن

گرگ تنت را دریده است…

یک اربعینگذشته و زینب رسیده است

 بالایتربتی که خودش آرمیده است

 یا ایهاالغریب سلام ای برادرم

 ای یوسفیکه گرگ تنت را دریده است

عاشق و شیدای حسینیم

از روز ازل عاشق و شیدای حسینیم

و گریه کنان غم عظمای حسینیم

ما غرق عزاییم به ما خرده نگیرید

ما چله نشین شب یلدای حسینیم

به عشق ورزیدن

تویی که شهره شهری به عشقورزیدن

تویی که منتخبهستی به نیزه سر دیدن

بگو برای من ازخاطرات خود بانو

کنار مقتل عشق وگلو و بوسیدن

علقمه

باز هم بارش باران غزل های دلم

باز هم دلشدگان وای دلم وای دلم

دل به دریا زدنش را به تما شا بشوید

آنکه طوفان زده بر ساحل دریای دلم

عمه زینب …

وجودش مثل دریا بود عمه
دقیقا مثل زهرا بود عمه

دکمه بازگشت به بالا