دیدن روی تو آیا هست در اقبال من؟
غیبت طولانیت زیر سر اعمال من
جمعه ها ابر بهاری می شود چشمان من
من یقین دارم خبر داری تو از این حال من
دیدن روی تو آیا هست در اقبال من؟
غیبت طولانیت زیر سر اعمال من
جمعه ها ابر بهاری می شود چشمان من
من یقین دارم خبر داری تو از این حال من
من به روی تل,برادر بر زمین
آن گل خونی پرپر بر زمین
کار خود کردند آخر کوفیان
پیکرش زخمی شد آخر بر زمین
یک تنه زینب کند اینجا قیامی بعد تو
با کسی حتی نگفتم من کلامی بعد تو
تا که تو بی جان شدی بهر غنیمت آمدند
ناگهان در خیمه ها شد ازدحامی بعد تو
سر رسیده انتظار اما شروع ماتم است
هرچه بارانی شوی در ماه این دریا,کم است
خوب و بد فرقی ندارد بهر شاه کربلا
چون خرید این کریم بن الکریمان در هم است