یاسین قاسمی

یا مظلوم

بعد از تماس دست تو با دست یخ کردم
افتاد اشک گرم تو بر گونه ی سردم

خورشید تو حالا شده رنگین کمان تو
سرخم… کبودم… سبزم و نیلی ام و زردم

محکم به در خوردی

محکم به در خوردی و محکم تر به دیوار
هم در به سر کوبیده شد هم سر به دیوار

به گونه‌ای به گونه‌ی تو لطمه خورده
گفتم نگیرد صورت کافر به دیوار

ای مستجاب الدعوه

وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده

ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو
پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده

کنج عُزلت

کنج عُزلت گُزین و تنها باش
بین گمنام هاش پیدا باش

پی سیر و سلوک‌ اگر هستی
خاک شو محضرش تمنا باش


اسیر درد و غم

ما را اسیر درد و غم خویشتن مکن

تنبیه مان به فاصله انداختن مکن

من آمدم به خیمه تو تا ببینمت

حال مرا چو حال اویس قرن مکن

اين محرم هم گذشت

عمر چندين ساله ام اندازه يك دم گذشت
خوب شد عمرم ميان مجلس ماتم گذشت

ماه ها ما منتظر مانديم پاي ماه تو
چشم بر هم خورد ديديم اين محرم هم گذشت

بابا رو بغل بگير

بيا از جام لبم عسل بگير
خاك رو موهامو لااقل بگير
سرمو نذار بمونه رو زمين
بشين اينجا بابا رو بغل بگير

هوای تو

ببار رحمت خود را,همیشه بارانی
دلم هوای تو کرده خودت که میدانی
دو ماه گریه برای عزای تو کم بود
چه میشود که همیشه مرا بگریانی

شعر مناجات حضرت موسی ابن جعفر(ع)

پروانه هم پروانه محفل که باشد

قابل شود یکباره ناقابل که باشد

در شعله های شمع تا پا میگذارد

دیوانه بازی میکند عاقل که باشد

شعر روضه حضرت رقیه (س)

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

آن طرف سکه  سوی حرمله می اندازند

تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم

وسط هق هق من هلهله می اندازند

شعر شهادت حضرت موسی ابن جعفر (ع)

تا که نگه به حال پریشانی ام کنی

یا که نظر به گریه ی کنعانی ام کنی

 پرواز میکنم طرف کاظمین تو

تنها به این بهانه که زندانی ام کنی

شعر مناجات با امام حسین (ع)

بی تو در این طریق دویدن به صرفه نیست
هِی میدویم و این نرسیدن به صرفه نیست

جان مرا بگیر که این طور بهتر است
دیگر بدون یار تپیدن به صرفه نیست

دکمه بازگشت به بالا