گفتم غزلی دوباره با ” جمعه ی بعد “
مرغ دل من پریده تا , جمعه ی بعد
این جمعه نمی شد که بیایی آقا؟!!!
حالا تو به من بگو چرا جمعه ی بعد؟!!!
گفتم غزلی دوباره با ” جمعه ی بعد “
مرغ دل من پریده تا , جمعه ی بعد
این جمعه نمی شد که بیایی آقا؟!!!
حالا تو به من بگو چرا جمعه ی بعد؟!!!
دیدم آن حالات شوق وشور را
در میان چهره هاشاننور را
در هوای عاشقی پر میزدند
تا خدا با گریه معبرمی زدند
هرشب دل شکسته ی ما در هوای توست
در اعتکاف خیمه ی سبز عزای توست
من هرچه دارم از سر این سفره برده ام
آقا تمام بود و نبودم برای توست