اشعار شهادت

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

علم غم دوباره برپا شد  

عالمین غرق آه و بلوا شد

لب عشاق,خاندان علی 

معدن ناد واغریبا شد

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته

وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته

شعر بمناسبت شب هفت شهادت حضرت زهرا(س)

سوگ گل و مرثیه بلبل است

هفته زهراست که هفت گل است

هفت شب, از رفتن زهرا گذشت

هفت بهار از چمن ما گذشت

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند

نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مردم بهم شیرآفرین نمیگن

داره من و میکشه این “نمیگن”

ام البنین چقد بهم می اومد

دیگه بهم “ام البنین” نمیگن

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مثل شمعى کنارِ خانه‌ى خود
همه دَم او خدا خدا مى‌کرد
گریه هایش چه گریه آور بود
تا که عباس را صدا مى کرد

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

وجودِ اهل محبّت همیشه در خطر است
تقرّبِ دل عاشق به آه شعله ور است

چگونه مُرده بخوانیم آن کسی را که
تمام عمر خودش با حسین همسفر است

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

من مادری هستم سراپا شور و احساس
من رنگ و بو دارم ز باغ سوسن و یاس

دامان من مهد شقایقهای عشق است
اشک دو چشمم رشک هر صهبای عشق است

شعر بعد از ایام شهادت حضرت زهرا(س)

نیستی و نیست دراین خانه دیگرجای من
بوی دستان تومانده روی نان زهرای من

محمدحسن بیات لو

شعر ایام بعد از شهادت حضرت زهرا (س)

بسترت جمع شد اما اثرت هست هنوز
بالشی خیس , ز چشمان ترت هست هنوز

رنگ این پارچه ی بستر تو گلگون ماند
اثری از بدن مختصرت هست هنوز

شعر روضه ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

همسری سر به راه را کشتند
بانویی بی پناه را کشتند

کینه جویان تیره دل آخر
روشنی پگاه را کشتند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خدا میخواست قدرتو به پنهانی عیان باشد
هزاران پرده افتاده که قبر تو نهان باشد

مشیّت ظرف تقدیر تو ای شان عجل بی شک
خدا می خواست تا هر چه تو میخواهی همان باشد

دکمه بازگشت به بالا