با آنکه نفسهای پر از بال زدن داشت
در چشم کبودش رمق بودن من داشت
گلدوزی پیراهن او تا شب آخر
با من که نه! با اشک و غم و ناله سخن داشت
با آنکه نفسهای پر از بال زدن داشت
در چشم کبودش رمق بودن من داشت
گلدوزی پیراهن او تا شب آخر
با من که نه! با اشک و غم و ناله سخن داشت