حدیث اشک

شعر روضه حضرت حمزه سیدالشهداء (ع)

تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست

در مقامت همین بس است نبی
گفت حمزه سیدالشهدا ست

شعر مناجات با امام حسین(ع)

بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد
در یک بیابان پا نهادی کربلا شد

من یک دقیقه از غم تو گریه کردم
ای شکر حق آن یک دقیقه , “سالها” شد

شعر مناجات با امام زمان(عج)

با قلب پاک سوی ظهورت اشاره کرد
قرآن گرفت دست خودش استخاره کرد

وقتیکه دید نام تو را در کتاب عشق
بغضش گرفت و بر تو سلامی دوباره کرد

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع)

تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن , مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند , کریم

شعر روضه تخریب بقیع

بقیع از دست زمونه شــاکیه
غربتش از یه چیزایی حاکیه
مگه یادش میره اون روزایی رو
که دیده چادر مادر , خاکیه

شعر روضه تخریب بقیع

دنیای ما از هشتم شوّال , ویران شد
وقتی بُقاع آسمان با خاک یکسان شد
افتاد گنبد از نفس, گلدسته ها خُفتند
دیوارهای آستانش نوحه بَندان شد

بقیع

نام تو را انگار با چشم تر آورده
این روضه خوان که باز حرف مادر آورده
قبر تو را گم کرد ؛ خیلی سخت پیدا کرد
وقتی که خاک از خاک قدری سر در آورده

عجم زاده

ما نوکرت هستیم دیارت,قرن ماست..
ما بلبل صحنیم که بامت چمن ماست
هرشب؛ همه محتاجِ همین در زدن هستیم
سینه زدنِ ما همه اش در زدنِ ماست

شعر روضه تخریب بقیع

پر و بالم اگر که وا میشد
غصه ازروی سینه پا میشد

پرتویی از نگات می آمد
قسمتم باز روشنا میشد

شعر مناجات با اهل بیت(ع)

رزق و روزی, همیشه در سحر است
روشنی بخش هر شبی قمر است

سوخت پروانه تا که فهمیدم
پای معشوق سوختن هنر است

شعر روضه تخریب بقیع

هر چند که این مقبره ویران شده انگار
با این همه چون ملک سلیمان شده انگار

هر چند که می خواست نماند اثر از تو
زوار بقیع تو دو چندان شده انگار

شعر روضه تخریب بقیع

نه ضریحی , نه رواقی و نه سقاخانه ای
چشم ها اینجا نمی بینند جز ویرانه ای

زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی
کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ی

دکمه بازگشت به بالا