حسن کردی

سالار زینب

ناگهان چشم مرا سوخت تماشای سرت
ناگهان امدی از راه تو با پای سرت
خطبه ام از دهن افتاد همینکه دیدم
نیزه ای دست در انداخته بر نای سرت

تا شاه بی رمق شد

هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد

رنگ جمال پرده نشینان پریده شد

تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک

افسار گرگ های حرامی دریده شد

فرش خون

زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد

فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد

نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو

یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد

شعر شهادت حضرت علی اکبر ع

چون گرگ روی بال و پرت پا گذاشتند
شمشیرها به فرق سرت پا گذاشتند
تسکین تشنگی تو با نیزه های داغ
روی جراحت جگرت پا گذاشتند

ثارالله

جهان من که جدا از تو جانم افسرده ست
شبی صدا نزنم یا حسین دلم مرده ست
قسم به عشق که جانم به گریه محتاج است
بدون اشک غمت باغ دیده پژمرده ست

سه شعبه تیر

هوهوی تیر امد و قلبی شکسته شد

چشمان شیرخواره فقط باز و بسته شد

از تند باد اتش تیر سقیفه ای

چشم حسین کاسه ی در خون نشسته شد

نیزه ها نفست را بریده اند

میخواستم به جای پدر یاورت شوم
جای عمو به اشک غم آب آورت شوم
احلی من العسل نه فقط سهم قاسم است
بگذار تا عمو غزل دیگرت شوم

این اشک های قیمتی

از بس حسین بخشش بسیار می کند
لطفش مرا همیشه بدهکار می کند
این اشک های قیمتی روضه های او
خیلی برای عاقبتم کار می کند

من بی پناه

هر کس رسید بی کسی ام را نگاه کرد
ما را چه سخت رفتن تو بی پناه کرد
قاری چنین ندیده کسی پاره پاره لب
رویش سیاه انکه لبت را سیاه کرد

گریه برغمت

هرجا که هست ذکر تو مآوای بهتری ست
دنیای در کنار تو دنیای بهتری ست

بین بهشت و روضه مردد نمیشویم

زیرا که روضه جنت الاعلای بهتری ست

خرج عزای تو میشویم

دنیا بدون روضه اقا جهنم است
یعنی بهار زندگی ما محرم است
(شکر خدا که خرج عزای تو میشویم)
روضه به کار و زندگی ما مقدم است

از ازل مهر تو در سینه

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

دکمه بازگشت به بالا