تا تو هستی پناه را داریم
دل شب نور ماه را داریم
جلوه کردی خداپرست شدیم
با تو ما قبله گاه را داریم
تا تو هستی پناه را داریم
دل شب نور ماه را داریم
جلوه کردی خداپرست شدیم
با تو ما قبله گاه را داریم
خلوص ابتدا بی ریا بودن است
مقامات بی ادعا بودن است
مناسب ترین فرصت قرب تو
همان لحظه ی در بلا بودن است
کافرِ رویِ توام ای بُتِ زیبای خدا
سائل کوی توام عالیِ اعلای خدا
انبیا دستِ توسل به تو دارند علی
دستگیرِ همه ای , دستِ توانای خدا
جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم
پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم
من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی
این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم
وقتی که نان ِفقر را دندان گرفتم
از دست ِاو بوسه به جای نان گرفتم
گفتند:”کفر است”و”نخواهد شد”ولی من
حاجات را از این خداوندان گرفتم
در بهاری که هوایت نکنم پاییزم
از سر ِحلقه ی ِگیسوی تو حلق آویزم
سر ِخود را به روی دست گرفتم اما
سر به زیرم من از این پیشکش ناچیزم
هرکجا نام تو را بردیم “کوه ِطور” شد
آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد
جای ِلبهای ِتو دیشب اشک ِهجران خوردم و
کام ِمن شیرین با این قطره های ِشور شد
پیش بلا تا که تو هستی سپر شاه
خم نشود از غم و غصه کمر شاه
دخل و اُمورات پدر دست پسر هست
سائل الطاف توایم ای پسر شاه
در بهاری که هوایت نکنم پاییزم
از سر ِحلقه ی ِگیسوی تو حلق آویزم
سر ِخود را به روی دست گرفتم اما
سر به زیرم من از این پیشکش ناچیزم
باز هم نام کریمان پیش من آورده اند
علتش این بود من را از قرن آورده اند
در سیه چال گنه افتاده بودم بی حبیب
لطف کردند و برایم هم سخن آورده اند
خوب است دلم خلوت شب داشته باشد
سختی بکشد تاب و تَعَب داشته باشد
خواهان هنرمندِتو گر کوه جگر داشت
اول قدم آن است ادب داشته باشد*
لب تشنه ی وصلیم و سیرابه سرابیم
در دو پیاله شب به شب غرق شرابیم
در میکده تا نوکری کردیم دیدیم
پیش سلاطین جهان عالیجنابیم