شعر آیینی

شعر مدح امام رضا (ع)

بوی گل آید و دلتنگ خراسان نشوی؟
می شود بغض فرو داری و باران نشوی؟

او طبیبی ست که نزدش بروی, می خواهی
تا ابد محضر او باشی و درمان نشوی

شعر ولادت امام رضا (ع)

ماه را در شب هجران برسانید فقط
مژده ای در دل طوفان برسانید فقط
به کویری که ندیده است به خود برگ و بری
خبر از بارش باران برسانید فقط

بده اشک محرم

بی قرار و خراب سلطانم
مست مست شراب سلطانم
من یکی از هزار مدیونه
کرم بی حساب سلطانم

سلطان تویی,ضامن تویی

روز ازل در عرش با اذن خداوند
ما را غبار سنگ های صحن کردند
وقت نماز صبح در صحنت ملائک
با خادمانت فرش ها را پهن کردند

رئوف آلِ على

کبوترانه به سوى تو آمدم آقا
کبوتر حرم و جلد مشهدم آقا

میان این همه سختى دلم به تو قرص است
دخیل بسته ام و رو به تو زدم آقا

اذن دخول

رسیده ام در باب الجواد با امید
چرا که یاس پر است از تضاد با امید

برای رفع گره های کور آمده است
دلی که دست به دست تو داد با امید

علی ابن موسی الرضا

کلامش نور , فعلش خیر , نامش دلنشین باشد
دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد
یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست
علی سوم و دست خدا در آستین باشد

یا غریب الغربا

حرم, ورودیِ بابُ الجواد یادت هست؟
گلایه و غم و دردِ زیاد , یادت هست؟
دعای اینکه “خودش هرچه داد…” یادت هست؟
صدای “پیرزنِ بیسواد” یادت هست؟

پنجره فولاد

در این قبیله هر زمان نوزاد می آید
حیرت درون عالم ایجاد می آید

ضامن ترین صیاد بچه آهوان دشت
با جلوه ای از وحدت اضداد می آید

بسمه تعالیٰ علی

اگر می‌تراود زِ لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی

یا ضامن آهو

یک عمر فقط بر در این خانه گدایم

دیوانه ترین شخص دراین صحن و سرایم

هر روز من از عشق تو دم میزنم آقا

پیچیده به گوش همه این حزن صدایم

حضرت کریمه

ای چشمه‌های نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم
راز دلم, نیاز دلم, باور دلم
سوی تو دست‌و‌پا زده بال و پر دلم

دکمه بازگشت به بالا