شعر مدح امیرالمومنین

رویای هر شب

معنای جذر و مد نگاه تو ماه شد

زلفت گرفت چشم تو عالم سیاه شد

بر عاشقان ,نگاه به رویت رفاه شد

اینگونه شد که وصف تو همچون اله شد

سر ما ذبح کنید بر سر ایوان نجف

#مدح_امیرالمؤمنین_علیه‌السلام

بنویسید مرا بنده‌ى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف

فصل الخطاب

 

بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومه هایی مملو از خرماونان بود

سهم کبوتر هاست خوشه خوشه پروین
عمری زمین زیرکشتت آسمان بود

یدالله

زمان برای تو مامور امرِ قِف شده بود
زمین ز گردشش انگار منصرف شده بود
برای کشف تجلی حق دل کعبه
به رکن رکن خودش تازه منکشف شده بود

کاشفَ الهَمّ

عشق گیرای تو  یک عالم مسلمان ساخته

از دل زردشت یک عاشق چو سلمان ساخته

نیست دنیا جز کویری خشک و بی آب و علف

برکت  نور  تو  نعمت  را  فـراوان ساخته

آسمان نوشت علی

تا زمین قدم برداشت آسمان نوشت علی
آسمان که بر پا شد کهکشان نوشت علی

کهکشان که برپا شد یک جهان نوشت علی
این جهان که معنا شد بیکران نوشت علی

شاهکار عجیبی

همانکه خلق نموده تو را برای خودش

غزل سروده بدین وصف در رسای خودش

 چه شاهکار عجیبی, چه آفریده مگر

که بوسه می زند او خود به دستهایخودش

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

ز مقام یا صنم پر می کشد تا یاصمد

بت پرستی که ز بوی عشق می گیردمدد

مسلم و کافر ندارد نام مولایم علی

مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب وبد

حلقه به گوشِ

تاج سرت را جبرئیل آورد و خم شد

فرصت برای انتخابت مغتنم شد


ای پادشاه مهربان کشور عشق

با تو عدالت آمد و ثابت قدم شد

درّ نجف

اوزان غزل که مست مستم کرده

یک شاعر خوب و چیره دستم کرده

گویم همه جا خدا پرستم اما

ایوان نجف علی پرستم کرده 

اذازلزلت…

مقصود من از بیان هر عرض تویی

  دنیا همه مستحبّی و فرض تویی 

خواندیم به سوره ای یقول الإنسان

انسان اذا زلزلت الأرض تویی

مجید لشگری

 

امیرالمومنین علیه السلام

تا پیشه شان شاعر آیینی شد

حال دل شان همین که می بینی شد

گفتند علی خداست گفتیم که نه!

این کفر چقدر کفر شیرینی شد

مجیدلشگری

 

دکمه بازگشت به بالا