شعر مدح و مرثیه حضرت علی اکبر

روز جوان

خود را همینکه کشته ی عشقت مثال زد
با خون خویش طعنه به روز وصال زد
پیش تو عذر خواست که دم از زوال زد
با خادم و گدای تو حرف از کمال زد
مرغی که در هوای رخت بال بال زد

اربا اربا ولدی

خدا با تو زبانزد آفریده
علی را در محمد آفریده

به چشمان تو نور حیدری داد
به تو ظرفیت پیغمبری داد

دکمه بازگشت به بالا