خود را همینکه کشته ی عشقت مثال زد
با خون خویش طعنه به روز وصال زد
پیش تو عذر خواست که دم از زوال زد
با خادم و گدای تو حرف از کمال زد
مرغی که در هوای رخت بال بال زد
شعر مدح و مرثیه حضرت علی اکبر
خدا با تو زبانزد آفریده
علی را در محمد آفریده
به چشمان تو نور حیدری داد
به تو ظرفیت پیغمبری داد