شعر مذهبی

شعر ولادت امیرالمومنین (ع)

باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنه ای گوشه ی ایوان شدن

شعر مدح مولا

نفس نفس زدم هر دم در آرزوی علی

قدم قدم به نجف می روم به سوی علی

قسم به لحظه ی ناب فمن یمت یرنی

که جان دهم فقط آخر به عشق روی علی

شعر مدح و ولادت امیرالمومنین (ع)

بیت نخستم مثل تیغی آبدار است
چون بر لبم لاسیف الاّ ذوالفقار است

باید به وجد آیند ابیاتم در این شعر
وقتی شروع این غزل نـام نگار است

شعر ولادت امام علی (ع)

گفتم : «علی مدد» , قلمم ذوالفقار شد
مضمون اسیر لشکر زلف نگار شد

حرف از نجف که شد , دلِ پیمانه ام گرفت
آهی کشید و … قافیه دیدم «خمار» شد

مناجات ماه رجب

بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است
نقش بندد چونکه ایمان بر دل و جان بهتر است
بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
نیمه شب اشک و نماز و ذکر و قرآن بهتر است

شعر وفات حضرت ام کلثوم (س)

نگاه آسیه ها محو درقداست اوست
حیا,ادب شده ی مکتب نجابت اوست

به شأن ورتبه ی او غبطه میخورد مریم
دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

شعر حضرت ام کلثوم (س)

وقتی همه جا دور و برش زینب بود
 یعنی که  تمام  باورش زینب  بود

درشام که خطبه خواند با صوت علی
 از مستمعین  منبرش  زینب  بود
 

شعر روضه حضرت ام کلثوم (س)

دوسالش بوده وقتی شعله با آن در, درافتاده

دوسالش بوده وقتی مادرش پشت در افتاده

دوسالش بوده امّا خوب حس کرده ست دردی را

که از سنگینی اش مادر میان بستر افتاده

شعر مدح امام حسن (ع)

بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست
گردش مهر و ملک دور مدار مجتبی ست

خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود
نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست

شعر روضه حضرت ام البنین (س)

نمک به زخم پر از خون این جگر نزنید
کتاب غصه ی این خانه را شرر نزنید
به ساءلان نجیب مدینه بسپارید
که پشت خانه ی ام بنین به در نزنید

زبانحال حضرت ام البنین(س) با حضرت زینب(س)

شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت

شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد
شرمنده رباب شد و کام اصغرت

مرثیه حضرت ام البنین (س)

نوکرای ساده تیم امّ البنین
سر تا پا ارادتــیم امّ البنین
بی بی جانم ما فقیر بیچاره ها
وقفِ خانواده تیم امّ البنین

دکمه بازگشت به بالا