خدا گر بار ایمان تو را سنجد سرِ مویی
به میزان عمل، سالم نمیماند ترازویی
کنار حسن تو، جنات تجری تحته الانهار
به مشتی سبزه میماند که روئیده لب جویی
خدا گر بار ایمان تو را سنجد سرِ مویی
به میزان عمل، سالم نمیماند ترازویی
کنار حسن تو، جنات تجری تحته الانهار
به مشتی سبزه میماند که روئیده لب جویی
ابوطالب شدی و دست حق در آستین داری
چنین نور امیرالمومنین را در جبین داری
به صورت نور حیدر را به سیرت حسن احمد را
جمالی آنچنان داری کمالی اینچنین داری
ای قبله قبیله مردان روزگار
پیر قریش و یاور محبوب کردگار
رخساره ات به پادشهان ماند و امیر
ریزد ز روی نیک و حکیمانه ات وقار
دردی پدر کشید و فراقی پسر کشید
داغی پسر کشید و کفن بر پدر کشید
گرچه یتیم بود پیمبر ، در این عزا
از هرکه بود درد ، علی بیشتر کشید
کلید کعبه باشد بین دستان ابوطالب
چه معنا میدهد این کار در شان ابوطالب
خدا یعنی که زایشگاه حیدر را به او داده
چه میداند کسی از سرّ پنهان ابوطالب