ای در هوای ماتم تو عرش, سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات, اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب, بیقرار
ای در هوای ماتم تو عرش, سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات, اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب, بیقرار
رسم کریم هاست غم یار میخورند
در عمرخویش غصه بسیار میخوردند
راز نگفته دردلشان موج میزند
ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است
که زنده روح من از این محبت حسن است
اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید
کلید جنت من در رضایت حسن است
غمگینم و راهی کن محضِ طلبِ درمان
محتاجِ گوهرشادم! آقا بطلب مهمان
از روز ازل هستند غیر از منِ دیوانه
حیرانِ تو آهوها٬ پابندِ تو صیادان
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
سر به دامان علی داشت که جان بر لب بود
آخرین ذکر نبی, یاعلی و یارب بود
نفسِ آخرِ او بود که می گفت: حسین
و کلام دگرش یادِ غم زینب بود
حیف است این قامت که در زیر عبا رفت
گویا که خورشیدی به تسخیر عبا رفت
یا سرو هستی زیر شمشیر عبا رفت
قرآن من گویا به تفسیر عبا رفت
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانی اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
قد رعنای رسول الله آخر سر شکست
پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست
رحمهٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
وقت عروج روح رسول خدا رسید
از مأذنه صدای اذان عزا رسید
سهم وجود آل عبا رنج و غم شده
از پنج تن ستاره ای از نور کم شده
خدای آینه از جنس دلبری بودی
صفای عطر بهشتِ معطری بودی
توپیش ازآن که خدا فکر خلقتی باشد
در آسمانِ وجود اهل سروری بودی
سَرو رفتم از کنارت … قد کمان برگشتهام
سبز رفتم مثل یک برگِ خزان برگشتهام
سوختم بی سایهی تو زیرِ نور آفتاب
باز , حالا زیر چترِ سایبان برگشتهام