شعر مناجات سیدالشهداء

زندگی با روضه ها …

کم کم میان روضه تان پیر میشوم

از زندگی بدون شما سیر میشوم

وقتی دلم برای شما تنگ میشود

هر جا که روضه هست سرازیر میشوم

بوی سیب می آید …

این چشم‌ها برای که تبخیر می‌شود؟
این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟

پیراهن محرم من را بیاورید
دارد زمان هیأت من دیر می‌شود

سقای من

خالی شد از نبودن تو زیر پای من

قحط امید آمده بین صدای من

 ترس همیشگیم همین است یک نفر

در خدمت نگاه تو باشد به جای من

سوغات فرشته

وقتی که سوغات فرشته تربت توست

عرش خدا هم گوشه ای از هیئت توست

پس تا که در عرش خدا روضه بگیرند

پیراهن پاره نشان هیئت توست

باید مسیر طاعتمان را عوض کنیم

باید مسیر طاعتمان را عوض کنیم

سجاده عبادتمان را عوض کنیم

باید برای اینکه شویم عاقبت به خیر

نوع خلوص نیتّمان را عوض کنیم

لحظه ی آخر

  تو لحظه های آخر وقتی دارم میمیرم 

ترسم اینه که مزد نوکریمو نگیرم

ترسم اینه دم مرگ چشم انتظار بشینم 

تنها باشم آقاجون روی تو رو نبینم

نکندمنتظرمردن مایی آقا؟

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد

هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد 

شوق پریدن

هم شوق پریدن به کبوتر دادی

هم هر چه که خواستم تو بهتر دادی

ما سطح نگاهمان فقط این دنیاست

اما تو کرم کردی و محشر دادی

سینا  نژاد سلامتی

غلام زهرا (س)

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

 گاهی غبار جاده‌ی لیلا کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

در کربلا…

به درد و غم مبتلا می روم

دریغا که از کربلا می روم

اگر چه جدا گشتم از کوی یار

دل و جان من مانده در این دیار

عین الحیات

کشتی شکست خورده ی» موج فرات ها!

ارکان آسمان به تو دارد ثبات ها

 ای مبتدا به همه ی خیرها حسین!

ای منتهی الیه تمام نجات ها

مناجات با اباعبدالله الحسین(ع)

 سینه زنیم و جز به شما دل نبسته ایم

 آقای خوب من , بخدا سخت خسته ایم

 تا وقت می کنیم حسینیه می رویم

 آنجا درست زیر لوایت نشسته ایم

دکمه بازگشت به بالا