مادر شکسته تا که مهیا کند تو را
تا آبِ روی آتش بابا کند تو را
آری یقین تویی سند غربت حسین
وقتی که تیر آمده امضا کند تو را
مادر شکسته تا که مهیا کند تو را
تا آبِ روی آتش بابا کند تو را
آری یقین تویی سند غربت حسین
وقتی که تیر آمده امضا کند تو را
بارالها! حسین از آن عشقی
که ز تو منفک است, میترسد
قبر اما عجیب تاریک است
پسرم کوچک است, می ترسد!
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته است
امید ؛بر شش ماه عمر او زمان بسته است
باب الحوائج بودن شهزاده یعنی که
دل برنگاه او مفاتیح الجنان بسته است
باده ها سرمست چشم می فروش او شدند
موج ها غرق تلاطم از خروش او شدند
مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشر است
رعدها سرباز لبهای خموش او شدند
شد مقدر که شود جام ؛حسن باده حسین
بنویسید حسن خوانده شود ساده حسین
قاسم ای پنجره ی باز شده رو به بقیع
مجتبای حرمی و به تو دل داده حسین
به دست باد ….نه !صیاد افتاده است موی تو
فدای زلف بی تابت پسر های عموی تو
لب تو آب را می زد صدا اما نمی دانم
به جای آن چه شدکه سنگ می آمدبه سوی تو
بسم علی حضرت رحمان علی
باطن نورانی قرآن علی
نفس علی روح علی جانعلی
منکر تو نیست مسلمان علی
تا وحی آمد مقتدا را برد بالا
دست نبی دست خدا را برد بالا
با دست گرم رحمه للعالمینش
دست یل خیبر گشا را برد بالا
کسی نیامده او را علی جواب کند
علی به سمت گدایان خودش شتاب کند
کسی که روی علی ذره ای حساب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
ای کاش ببینیم همه ماه نهان را
همراه طلوع تو شروع رمضان را
با تلخی اشک غمت افطار نمودیم
از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را
نفس به سینه مبدل به آه خواهد شد
بدون تو همه عمرم تباه خواهد شد
فدای آن رمضانی که با تو می آید
و با حضور تو شامش پگاه خواهد شد
از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین
هر مکان و هر زمان مولا امیرالمومنین
در روایت سی هزار عالم خدا آورده است
در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین