هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع)
عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی
هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع)
عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی
ذکر زمین و زمن و ابر و باد
در شب و روز و سحر و بامداد
جان بر تو نیک بباید بداد
مثل تو امّی نتواند بزاد
بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده
از نیامِ ذات حق شمشیر بیرون آمده
کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار
مژده بادا آیه تطهیر بیرون آمده
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی
نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی
آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس
ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی
هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد !
شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد !
تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را
با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد !
آنکه در میکده هوهو دارد
دیده اش تا به خدا سو دارد
سمت دریای نجف جو دارد
چون شراب نجفی بو دارد..
سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش
تعالیَ الله از این منزلت،زین رتبه و شانش
سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری
شهادت می دهد بر علم او آیات قرآنش
به لطف خدا سائل این درم
هوای نجف آمده در سرم
تو ای ساقی با محبت بیا
بده قطره ای از مِیِ کوثرم
کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد
ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد
مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست
شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد
ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر
صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر
سر نَهم برآستانِ پادشاهِ بی بدل
آن ولی الله که باشد دست او اِذن اَجل
گفت تا در وا کنم دیر است، دیوارش شکافت
کعبه از شوقش سه روز او را گرفته در بغل
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم