از همه پا خورده ام در این جهان الّا حسین
هر بهاری میشود آخر خزان الّا حسین
من تهی دستم ،فقیرم،بینوایم،بیکسم
کیست تا یاری کند ای ناتوان الّا حسین
از همه پا خورده ام در این جهان الّا حسین
هر بهاری میشود آخر خزان الّا حسین
من تهی دستم ،فقیرم،بینوایم،بیکسم
کیست تا یاری کند ای ناتوان الّا حسین
باری خراب دارم و حالا شکسته ام
عبدی اسیر هستم و آقا شکسته ام
دستم بگیر فاتحِ دلهایِ مضطرب..
من مدّتی ست از غمِ دنیا شکسته ام
جای دارد که معطّر بشوم سالِ جدید
توبه ای کرده.. مطهّر بشوم سالِ جدید
بهرِ تعجیلِ فرج کاش دعایی بکنم
وَ اسیرِ غمِ دلبر بشوم سالِ جدید
صاحبِ اسرارِ پنهانی شدم ای شیعیان
بینِ محبس.. در پریشانی شدم ای شیعیان
در غُل و زنجیر ها خیلی مدارا می کنم
در سیه چالی که زندانی شدم ای شیعیان
بهترین زمزمه ی ارض و سما یا علی است
رابطِ ما و خدا ..در همه جا یا علی است
چه غم از سیلِ حوادث ،چه غم از درد و بلا
چاره ی کار به هر درد و بلا یا علی است
می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق»
چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق
قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت
ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق
ای امیرِ نُه فلک.. حیدر حلالم می کنی؟
من فدایت جانِ پیغمبر حلالم می کنی ؟
دیگر از این جان به کف کاری نیاید بهرِ تو
پهلوانم! فاتحِ خیبر حلالم می کنی ؟
از پر و بالِ شما خون می چکد رویِ زمین
وای بر احوالِ ما خون می چکد رویِ زمین
جسمِ تو برداشتم بانو! چرا لاغر شدی؟
از دو چشمِ مرتضا خون می چکد رویِ زمین
از برم بانویِ خوبیها به دریا می روی؟
کنده ای از خاک و تا عرشِ معّلا می روی؟
لحظه هایِ آخر است پنهان نکن رخسارِ خود
فارغ از دلبستگی از دارِ دنیا می روی؟
می رود تابوتِ تو بر شانه هایِ اهل بیت
بازهم محبوس شد نا و نوایِ اهل بیت
می زند بر صورتش گاهی حسین گاهی حسن
دردِ هجرانِ تو سخت ست از برایِ اهل بیت
صحبت از مادر که می آید هیاهو می شود
بغض هایِ زخمى ام بینِ گلو رو می شود
روضه وقتی روضه ی ناموسی است و کوچه ها
لطمه و سیلی ،نصیبِ طاقِ ابرو می شود
عزّتی دارم مداوم از عطایِ فاطمه
دولتی پاینده دارم از دعایِ فاطمه
کی سزاوارِ غلامیِ درِ این خانه ام؟
آبروها یافتم از خاکِ پایِ فاطمه