عجب آرامشی دارد تلاطم در دو چشمانت
سرش راماه بگذارد به صد خواهش به دامانت
زعرش کبریا با شوق می آید خدا وقتی
زمحرابت سحر پیچد به گوشش صوت قرآنت
عجب آرامشی دارد تلاطم در دو چشمانت
سرش راماه بگذارد به صد خواهش به دامانت
زعرش کبریا با شوق می آید خدا وقتی
زمحرابت سحر پیچد به گوشش صوت قرآنت
یا رضا گویم و ازگفته خود دلشادم
بنده اویم و از هر چه که غیر آزادم
مستم ازجام لب لعل شراب انگیزش
بنهاده غمی اندر دل وکرد آبادم