شعر شهادت حضرت زهرا (س)

نذرحضرت صدیقه (ع)


عجب آرامشی دارد تلاطم در دو چشمانت

سرش راماه بگذارد به صد خواهش به دامانت

زعرش کبریا با شوق می آید خدا وقتی

زمحرابت سحر پیچد به گوشش صوت قرآنت

بت مهر و وفا,اسطوره حلم و سخا,زهرا

چه کرد آن گردش چشمت که سلمان شد مسلمانت

تو شهد قلب پیغمبر, می ناب از خم حیدر

چه گویم وصف تو!لالم, کرم کن با دو دستانت

ندانستند و آتش بر در بیت خدا کردند

بسوزد خصم کین پرور به سوز قهر سوزانت

هوای پرزدن داری امان از زخم پرهایت

شبانه مرهمی بنهاده مولا بهر درمانت

دل حیدر پرازخون شد, دو دستش بسته مجنون شد

خدا را دشمن است آنکس که برهم ریخت سامانت

جهان در سوز این ماتم دو چشمش خون فشان کرده

در این شبهای تنهایی یکی قطره غزلخوانت

محمد جواد وثوقی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا