مهدی رحیمی زمستان

راوی کرب و بلا

راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند

شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند

فاطمیه

پیراهن سیاه بر این غم ادامه داد
در ختم فاطمیه به ماتم ادامه داد

پیراهن سیاه،سیاهِ سکینه شد
در فاطمیه هم به محرم ادامه داد

کریم اللهی

نه فقط ثروت خود را نه،که حاتم گونه
شد کریم آن که کرم داشته خاتم گونه

شد کریم آن که به عالم اثرش را بخشید
حیدری مسلک و پیغمبر اکرم گونه

منم غلام علی

«علی امام…»و الفبا شروع شد با عین
«منم غلام علی…»و تمام شد با غین

علی ست حاصل تجمیع چارده معصوم
اگر که مرکز ثقل جهان شده ثقلین

یا حسن مجتبی(ع)

یاس ها،با نفس یاسمن افطار کنند
علی و فاطمه چون روح و تن افطار کنند

حسن آمد که در خانه ی او شاه و گدا
همه با ذکر غریب وطن افطار کنند

شیران بنی هاشم

حسین آری اگر نوشید از انگشت پیمبر شیر
بنوشد با نگاه این شیر از چشمان حیدر شیر

و با اشکی که می ریزد به لب های پسر،بابا؛
اضافه کرده بر این کاسه ی تا نیمه شِکَّر،شیر

خون خدا

تو آمدی که بفهمیم کارمان لنگ است
میان ما و حقیقت هزار فرسنگ است

به طرز پرچم بالای گنبدت گفتی
که رنگ خون خداوند سرخ پررنگ است

با نام رب

صدا چندین و چندین بار می پیچید می پیچید

در آن ابعاد کم، بسیار می پیچید می پیچید

که إِقْرَاء یامحمد یا محمد یا محمد…هان

صدا در لا به لای غار می پیچید می پیچید

مسیر روضه

تنت وقتی که در تشییع با در ربط پیدا کرد
مسیر روضه از اول به مادر ربط پیدا کرد

تو را برروی تخته پاره ای تشییع کردند و
به نوعی روضه با تابوت کوثر ربط پیدا کرد

یابن الزهرا(س)

تازیانه ضربه اش برای گونه مُهلک است
مُهلک است اگر به دست سِندی ابن شاهک است

جز سکوت فاطمیِّ تو که کرده عاجزش
ذکر یا علی علی برای او مُحرّک است

یا موسی بن جعفر

احساس می کردم که درخاک خراسانم
در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم

روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود
هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم

غم آمده ست

غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی
چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی

سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته
صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی

دکمه بازگشت به بالا