مهدی رحیمی

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی(ع)

با عدالت باز آب و دانه را تقسیم کرد
قسمت همسایه و بیگانه را تقسیم کرد

بارها بین یتیمان بار روی شانه را
بعد در بازی خمید و شانه را تقسیم کرد

شعر مناجات امام رضا (ع)

به سنگفرش و به حوض و به آب دقت کن
به طرز نقش, به رنگ و لعاب دقت کن

ببین چه طور نشسته به محضر گنبد
به صحنه ی ادب آفتاب دقت کن

شعر مدح و مناجات امام حسن(ع)

نشنیده است از او احدی از قدیم, نه
در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم, نه

فرزند اصل جاذبه و دافعه است او
نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه

شعر مناجات با خدا

همینکه چشم گشودم دوازده شب رفت
چقدر فکر تو بودم دوازده شب رفت

شب دوازدهم آمد و دلم تنهاست
هنوز این دل دیوانه عاشق دنیاست

شعر مناجات با خدا

الهی چه می خواهی از بنده ات؟
که یک عمر بوده ست شرمنده ات

الهی شکسته پر و بال من
به هم ریخته حال و احوال من

شعر روضه حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س)

زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

شعر مناجات با خدا

الهی چه می خواهی از بنده ات؟
که یک عمر بوده ست شرمنده ات

الهی شکسته پر و بال من
به هم ریخته حال و احوال من

شعر روضه حضرت رقیه(س)

گوش کن تا دردهایم را بگویم بیشتر
گیسوان غرق خونت را… ببویم بیشتر

در بیابان بودم و ترسیده بودم بارها
هر قدر از پشت سر,از روبرویم بیشتر

شعر روضه حضرت علی اصغر (ع)

دست را بر طناب میگیرد
بچه را از رباب میگیرد

دست و پا میزند علی اصغر
تیر دارد شتاب می گیرد

شعر مناجات با خدا

روزگاری ست که با تو سر دعوا دارم
که چرا دست چرا قلب چرا پا دارم؟

من که دیروز کنارت به عبادت بودم
این چه عشقی ست که امروز به دنیا دارم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

بیا تا ته راه را با تو باشم
شب پنجم ماه را با تو باشم

جز این راه,من راه دیگر ندارم
که سر را ز سجاده ات بر ندارم

شعر روضه حضرت زینب (س)

بس که با خود ماتم از کرب و بلا برداشته
بوی غصه کوچه های شام را برداشته
این دوتا تا عرش بالا رفته که گلدسته نیست
زینب است و دست های بر دعا برداشته

دکمه بازگشت به بالا