میلاد حسنی

بغض گلویم

بغض گلویم مسیر آه گرفته
از غم خورشید قلب ماه گرفته

این همه رقاصه از برای چه اینجاست؟
بس که شده ازدحام راه گرفته

بگو حسین

وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظه های بارش باران بگو حسین

هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان, بگو حسین

بالهای جعفر طیار هستند

بچه های زینبند,سردار هستند این دو گل

گر چه طفل آماده ی پیکار هستند این دو گل

از رد پاهایشان هی بوسه می گیرد ملک

بالهای جعفر طیار هستند این دو گل

من الذی ایتمنی

عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش می‌کنم

پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بی‌نقابش می‌کنم

سلطان رئوف

مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از “او” می‌زنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو می‌زنند

روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند

شعر ولادت امام حسن(ع)

به نام آنکه تو را داده است نام حسن

درود احسن الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو

که نور داده به خورشید مستدام حسن

شعر مدح و ولادت حضرت علی (ع)

کعبه سنگی‌ست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده

پرده‌ی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده

شعر فاطمیه

ای روزگار چند صباحی به کام باش

بر زخم ما به جای نمک التیام باش

جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر

روح الامین مراقب دارالسّلام باش

شعر روضه حضرت زهرا(س)

از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟

میلاد حسنی

خواب ناز

پر از متانت سبزی وقار داری تو
درخت نور به هر لحظه بار داری تو

نفس نفس زدن نفس من به خاطر توست
که ریشه در نفس بیقرار داری تو

اگر رسیدی و من زیر خاک‌ها بودم

اگر رسیدی و من زیر خاک‌ها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاک‌ها بودم

اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شده‌ام
منم یکی ز همان بی‌پلاک‌ها بودم

به نام آنکه تو را داده است نام حسن

به نام آنکه تو را داده است نام حسن
درود احسنُ الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو
که نور داده به خورشید مستدام حسن

دکمه بازگشت به بالا