شعر ولادت امام رضا (ع)

یا حضرت رضا(ع)

ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا
پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا
چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا
هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا

یا ایُّهاالرَّفیق

ابری که از سرابِ عَدَم پا گرفته است
باران شده‌ست، پنجره‌ات را گرفته است

حَبلُ‌الوَرید، شاهدِ نبضِ زیارت است
در سینه جای قلب، حرم جا گرفته است

طلوع شمس

طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس
ببین ز نجمه به عالم طلوع شمسِ شموس

نموده انفس و آفاق را قرین سرور
شهی که نفس نفیسش بود انیس نفوس

صله ی تذکره ی کرببلا

نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی
شد شامل لطف و کرم خاص خدایی

گفتند بیا فاطمه داده است رضایت
معمار حرم باش ، علی کرده جدایت

باغ بهشت

ای آفتاب, سایه ی خورشید گنبدت
باغ بهشت, باغچه ی شهر مشهدت

ما را نوشته اند میان اسیرها
از عاشقان درهمِ زلف مجعدت

در مقام رضا

از صبح تا نماز عشا ایستاده ام
در انتظار. لفظ بیا ایستاده ام
در صحن آینه همه جا ایستاده ام
وقتی که در حریم شما ایستاده ام

آمدم ای شاه

ما همه هیچیم و دنیا هیچ ، اما او که هست
ما همه لائیم اما مدِّ الاهو که هست
نیستیم اما چه غم “یا ضامن آهو “که هست

اهل هو اهل خدا اهل رضا وقتی شدیم
عین و شین و قاف عشقیم عین خوشبختی شدیم

سائل نواز

ازبس محبت را به ما تکرار کردی
دل کندن از این عشق را دشوار کردی
هربار پشت پنجره فولاد رفتیم
مارا شفا دادی ولی بیمار کردی

مسیحا

امشب به روی مأذنه نقاره می‌زنم
چشمه شدم برای تو فوّاره می‌زنم
تا صبح، مِی به عشق تو همواره می‌زنم
طرحی برای این دل آواره می‌زنم
از سمت نور، رایحه‌ی یار آمده

خیل ر‌ُسُل

فصل غم و درد به پایان رسید
جان به تن عالم امکان رسید
ماهیت سوره ی انسان رسید
حضرت سلطانِ خراسان رسید

سید المقتدی

سلامٌ علی سید المقتدی
علی ابن موسی الرضا المرتضی

شهنشاه ملک سیادت کز او
شده نور حق در جهان برملا

اذن دخول

قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبه‌ای یمنی
قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی
“قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی

دکمه بازگشت به بالا