خدا همینکه تورا آفرید بی تردید
تمام هیبت خود را به چشم تو بخشید
همینکه عرش و اهالی آن رُخت را دید
دلیل سجده خود را بر آدمی فهمید
خدا همینکه تورا آفرید بی تردید
تمام هیبت خود را به چشم تو بخشید
همینکه عرش و اهالی آن رُخت را دید
دلیل سجده خود را بر آدمی فهمید
با ذکر یاد و نام علی مست میشوم
هر لحظه با کلام علی مست میشوم
دانه ز دست هر کس و ناکس نمیخورم
چون که به روی بام علی مست میشوم
درساعتی شگفت, مکعّب شکست و بعد
مردیبه جای قبله ی مردم نشست و بعد
رکعـتشـدو نمـاز شدو حمـد و سوره شد
آمـدطلسم مسجـدیـان را شکــست و بعد
آنروز آسمان به کَفَش خُم گرفته بود
دریای عشق , شور تلاطم گرفته بود
از شوق رب الارض و تماشای چهره اش
آدم سراغ خوشه ی گندم گرفته بود
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم
با نوکریِّ شاه عرب شاه شدیم
در مکتب او صاحب این جاه شدیم
از خوب و بد زمانه آگاه شدیم
فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم
سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم
از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف
تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف