شعر ولادت امام حسن (ع)

موقع خلق تو

وقع خلق تویوسف صفتان جا خوردند

که چه بیهوده فریبی ز زلیخا خوردند

عاشقان پا نکشند از سر کویت چون سنگ

گر چه عمریست سر کوی تو تیپپا خوردند

هنگام رحمت

شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است

از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است

اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است

اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است

حضرت دریای کرامت

گفتم غزلی در خور نامتبنویسم

اندازه ی وسعم ز مقامتبنویسم

ای  محشر امروز چه تشبیه بیارم

از قد تو فردای قیامتبنویسم

سائل نمک گیر خانهٔ کریمانم

از ستاره می گیرم  اذن احترامم را

می برم زیارت گاه شعر نا تمامم را

 عرش تا که می بیند مستیِ سلامم را

یک فرشته می پرسد اسم و رسم و نامم را

ترنّم جلواتت

ترنّم جلواتت نسیم آورده

وَ بوی نرگس چشمت شمیم آورده

خدا برای خودش آینه پدید آورد

دوباره یاعلی و یاعظیم آورده

کریم آل طه

از حُسنِ نبی,در دو جهان,محشری آمد

آغاز گرِ فوت و فنِ دلبری آمد

ماهِ رمضان,عطر امامِ حسن آورد

با آمدنش,رایحه ی قمصری آمد

اولین معجزه

نوکر حلقه به گوشیم و اسیر حسنیم

گره کور نداریم فقیر حسنیم

نسل در نسل همه خاک مسیر حسنیم

کشته و مرده فرزند صغیر حسنیم

قیام آینه

شکسته قبح غزل را شکوه مدحت تو

قیام آینه خم شد به پای حرمت تو

 

نمای آینه ها انکسار می طلبد

به شوق نشر تو و انتشار کثرت تو

کریم اهل مدینه

کریم اهل مدینه کریم آل عشق

تو یک نگه بکن آقا به این نهال عشق

دلم فقط به تو دل بسته هرچه بادا باد

مرا رها بکن آقا ز قیل و قال عشق

قمری می آید …

نیمه ماه رسید و قمری می آید 

خبر آمد که مبارک سحری می آید

ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون

تا شنید از خود او ماه تری می آید

ابن الکریم

ما از ازل به جز تو هوایی نداشتیم

چشم امید جانب جایی نداشتیم

آواره میشدیم در این شهر بی پناه

جایی اگر به زیر کسایی نداشتیم

تاریخ معطر

وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد

باید که تو را فاطمه مادر شده باشد

جد تو نبی بود نه اینطور بگویم

شک نیست که جد تو پیمبر شده باشد

دکمه بازگشت به بالا