شعر ولادت امام حسين (ع)

سنگ نگین

سنگ نگین اگر بتراشم برای تو

باید که از جگر بتراشم برای تو

طوف سرت به شیوه ی حجاج جایز است

پس واجب است سر بتراشم برای تو

ای در هوای پاک

ای در هوای پاک نگاهتسلامها

نامت نداشت سابقه ایبین نامها

ماهی قلب کوچک ما راگرفته ای

در موج دست آبی خود صبحو شامها

میلاد کرب و بلا

مسیرمان که دوباره به محفلت افتاد

دلی به دست تو دادیم تا دهی بر باد

شبیه پرچمتان که به باد می دهیش

شبیه کفتر صحنت که می پرد آزاد

الفبای عاشقی

 

نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست

حا سین و یا و نون…الفبای عاشقی ست

 

هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که

تنها فقط حسین معنای عاشقی ست

ازمعجزات نور

 

نوری بهنسل ساقی کوثر اضافه شد

ماهی بهروی دامن مادر اضافه شد

مولودیآمدونمک نان خلق شد

بررزقسفره ها دوبرابر اضافه شد

فطرس شدم

 

فطرس شدم که بال و پرم را شفا دهد

یا بر دل شکسته ز عشقش صفا دهد

بی اذن حضرتش که نباید نفس کشید

باید که او اجازه به این سینه ها دهد

احوال حضرت زینب

 

خواهرت دربهشت بس شاد است

قلبـش امشب ز ماتـم آزادست

زینب اینروزها چه خوشحال است

چونکه میلاد ایـن سه اولاد است

شـاه دنیـا

 

ای حسینـیکه شـاه دنیـایـی

در تـو جمع استهرچه زیبایی

دست خالـی  ز درگهـت نـروم

بـس کریمی وبـس که آقایی

حسین آباد

 

دلبری که خرید دلها را

با نگاهشکشید دریا را

آسمان داشت میل عطر زمین

و زمینداشت میل بالا را

قدیم الاحسان

روی سر سایه ی رحمان و رحیم افتاده

به سوی کوچه ی دل راه کریم افتاده

میکده باز شده مستی ام آغاز شده

بر مشام دل دیوانه شمیم افتاده

کربلا می رویم! بسم الله

ماه عشق است ماه عشاق است

ماه دلهای مست و مشتاق است

درمیخانه‌ی کرم شد باز

الدخیلاین حریم ِ رزاق است

 

از جنس طلا

جنس نفسها چون طلا ناب است امشب

در عرش نام یار ما قاب است امشب

شکرانه ذکر مُهر و محراب است امشب

خیره بر این گهواره مهتاب است امشب

دکمه بازگشت به بالا