خلقت برای دیدن او ناصبور بود
می آمد آنکه علت ایجاد نور بود
دخت شعیب و مریم و سارا که آمدند
جمع زنان به خدمت مرضیه جور بود
خلقت برای دیدن او ناصبور بود
می آمد آنکه علت ایجاد نور بود
دخت شعیب و مریم و سارا که آمدند
جمع زنان به خدمت مرضیه جور بود
السلام ای مادرِ شاهِ شهیدان السلام
السلام ای کوثرِ جاریِ قرآن السلام
السلام ای اشرفِ زنهای عالم فاطمه(س)
ای زلالِ قطره های نابِ باران السلام
زهرا اگر به صورت کامل بیان شود
زیر و زبر تمام زمین و زمان شود
گرچه خودش به پای علی پیر شد ولی
یک جلوه اش بس است که عالم جوان شود
اگر که ماهِ دلآرا بخوانمش ظلم است
اگر طراوتِ باران بگویمش بیجاست
اگر هوایِ بهاران بخوانمش غلط است
خطاست اینکه بگویم وسعت او دریاست
خدا از عرش، نازل کرد، رودِ کوثر خود را
همینکه دید، کام تشنهی پیغمبر خود را
قیامت آمده؛ قبل از قیامِ صورِ اسرافیل
خدا رو کرده از آغازِ خلقت محشر خود را
خدیجه می چشد امروز طعم مادری ات
محمدست وغرورش به ناز و دلبریی ات
تو آن زنی که خدا بر تو افتخار کند
به جز علی نبود کس برای همسری ات
به نام نور، به نام مطهّر زهرا
برای عرض ارادت به ساحت دریا
نشستهام بنویسم به نام مادر، تا
خدا مرا بنویسد به پای نام شما
شهر پر از شعشعه ی نور شد
کوچه پر از همهمه و شور شد
خانه پیغمبر ما طور شد
تجلّی خدای موسا رسید
آفریدند مرا بندهی مولا باشم
پس جفاکارم اگر طالبِ دنیا باشم
((از عدم تا به وجود این همه راهآمدهام))
تا که خاکِ قدمِ فضّهی زهرا باشم
بهترین ذکر و دعا یاعلی و یا زهراست
همه ی کار جهان با علی و با زهراست
کعبه ی کعبه علی کعبه ی مولا زهراست
برکت سفره ی ما از دم زهرا زهراست
روزها خورشید را در آسمان انداخته
چادرش را زیر پای کهکشان انداخته
وقت تب کردن خودش نه فضه اش با یک نگاه
قرص کرده ماه را و در دهان انداخته
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیه الحورا
علی شد “باءِ” بسم اللهُ و زهرا “نونِ” اعطینا