شعر ولادت حضرت معصومه (س)

راضیّه و انسیّه و حنّانه

هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور, یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا

حرم قم

حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است

شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است

از رضایی شدن تک تک ما معلوم است

دل مسلمان شده ی فاطمۀ معصوم است

قصد کمک دارد

امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد
که در پشت سرش معصومه فوجی از ملک دارد

جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد
یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شک دارد

روز دختر مبارکت بانو

در حرم قصد دلبری دارد
هرکسی حال بهتری دارد

زائر قم‌ شدیم , یا زهرا(س)
این حرم بحث دیگری دارد

بانوی مشکل گشا

ای بهشت آرزوهای بهشت
ای سراپا کوثر و کوثر سرشت
ای گل عطر آفرین باغ عشق
ای تجلی گاه بانوی دمشق

شعر ولادت حضرت معصومه (س)

چشمِ سائل دوباره راه اُفتاد
وَ نـگاهـم به بارگـاه اُفـتاد

هر کجا گفتم از شما بی بی
قـلم اِنـگار دست شاه اُفتاد

خواهر شاه خراسان

اولِ جـاده بایـد به خـودم فـکر کنـم
به چه بودم؟به چه هستم؟چه شدم؟فکر کنم

بُگـذرم از خـودِ ناقابلـم وُ دل بِدَهـم
دلِ دریـا زده را بـاز به سـاحل بدهم

دل بی قرار

عُمری غُبارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
تا در جوارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
هرچند بارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما
در سایه سارِ حضرتِ معصومه‌ایم ما

فاطمه نامش

آن که در شـأن نزول خود به کوثـر رفته است
فاطمه نامش شده از بس به مـادر رفته است

از مقام نجمه چیزی کم نخواهد شد که هیچ
افتخارش نیز شد مادر به دختر رفته است

ریحانه موسی ع

والشمس ضحها شب ما سحر آمد
المنت لله که این غصه سرآمد
صد چله گرفتیم که آخر خبر آمد
از کعبه ما جلوه توحید درآمد

شعر دهه کرامت

در این حریم ذکرم , یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست, خرجیم با کریم است

کم میشود مگر از این سفره هر چه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا, کریم است

شعر ولادت حضرت معصومه(س)

امشب دوباره از می و باده بخوانید
اذن دخول از پای سجاده بخوانید
عزم زیارت‌کرده ام میل پریدن
من را کبوتر چاهی ساده بخوانید

دکمه بازگشت به بالا