از عربدهام ُپر شده میخانهام امشب
بد مستم و بر گردنِ پیمانهام امشب
سودا زدهی طُرهیِ جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
از عربدهام ُپر شده میخانهام امشب
بد مستم و بر گردنِ پیمانهام امشب
سودا زدهی طُرهیِ جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب
با کف خالی و دل پر خون
امدم تا دوباره در بزنم
سر شب با دو پلک تر شده ام
امدم ناله تا سحر بزنم
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
شاه امروز آفریده شاهکار دیگری
احتیاجی نیست بعد از این به یار دیگری
لشکر ارباب میگیرد وقار دیگری
مرتضی باید بسازد ذوالفقار دیگری
باید شنید از دو لبت یاحسین را
باید که دید رویِ تو را با حسین را
از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا , حسین را
از عرش آمده است که تاج سرش کنند
راهی شود به سوی تو بال و پرش کنند
کل می کشند اهل سما تا به دست تو
آیینه دار شیر نر خیبرش کنند
پوستر حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان
باید شنید از دو لبت یاحسین را
باید که دید رویِ لبت یاحسین را
از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا , حسین را
ماندم کنار ارباب پایینِ پای ارباب
از بس که هست نایاب پایینِ پای ارباب
قلبش رود به تاراج گویا که رفته معراج…
…مَن زارَ اِبن الارباب پایینِ پای ارباب
نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر
کسی که گشته به سلطان عشق هم,دلبر
اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا
خُمار چشم سیاهش خُم و می و ساغر
ز شرق و غرب می وزد نسیم ها موافقت
چه کرده ای تو با دل اویس های عاشقت
محمدی ترین شدی به خلق و خلق و منطقت
هزار بار آفرین به ناز شصت خالقت
دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد
طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد
یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد
از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد