پیش از شروع خلقت, قبل از وجود آدم
وقتی نبود حوا, وقتی نبود آدم
تاریک بود و خاموش, حق مانده بود با حق
در هیچ محض, تنها, در آن سکوت مطلق
پیش از شروع خلقت, قبل از وجود آدم
وقتی نبود حوا, وقتی نبود آدم
تاریک بود و خاموش, حق مانده بود با حق
در هیچ محض, تنها, در آن سکوت مطلق
هوای قلب من امشب بهانه ای دارد
نوای سینه ام امشب ترانه ای دارد
زمین٬ زبان خودش را به مدح وا کرده
که حرف های طبیعت نشانه ای دارد
امشب بهانه ها همگی جور می شود
حتی پیاله کاسه ای از نور می شود
وقتی نگاه یار قدم رنجه می کند
چشم تمام صاعقه ها کور می شود
بارانگرفت و خاطره ها را مرور کرد
طوفانوزید و از پس نامت عبور کرد
ساعت هزارو چهارصد و چند سال سخت
دراشتیاقتان نفسی جفت و جور کرد
دمی که سیر وجودم الی السما می شد
تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد
گمان کنم خبر از یار می رسد امشب
که باب فیض الهی به سینه وا می شد
ما را که ذکرخالص الله اکبر است
در جانمانخداست که از هرچه بهتر است
او آفریدنعمت قرآن و وحی را
آن باده ایکه با می عترت مقدر است
باز هم روح الامین دارد غزل می آورد
صنعت ایهام و تشبیه و بدل می آورد
تا شود ابیات شعر من کمی دلچسب تر
واژه واژه بر لبم جام عسل می آورد
آماده می شوم غزلی را بنا کنم
در شور عشق, قافیه ای دست و پا کنم
باز از شرابِ دوست شدم مست و بی قرار
باید که پیر میکده ها را صدا کنم
امید گمشده ی سرزمین سبز خدا
امام مثل پیمبر,پیمبر فردا
تمام وسعت صحرا به عشق تو سبز است
بهشت ساکن صحرای توست زین گلها
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
زیباترین ستاره ی دنیا رسیده است
امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری
با هیبت و شمایل طاها رسیده است
آقا بیا که ناله زهرا شروع شد
پایان رسیده فاطمیه یا شروع شد؟
صدها گره نشسته به پیشانی ات, درست…
کاری بکن, جسارت اعدا شروع شد
ترنّم جلواتت نسیم آورده
وَ بوی نرگس چشمت شمیم آورده
خدا برای خودش آینه پدید آورد
دوباره یاعلی و یاعظیم آورده