گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد
در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد
شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد
وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد
گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد
در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد
شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد
وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد
سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان
یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان
ظهـور کـن , رخ زیبـای خود نشـان بده
بگـو چگـونـه بگیـرم ز چهـره تو نشـان
باده در جام دلم سرریز شد
سینه از عشق خدا لبریز شد
فصل اندوه و غم و غصه گذشت
لحظه هامان بس طرب انگیز شد
امروز پیک خوش خبر هی حلقه بر در میزند
بر در مکرر حلقه را از عشق دلبر میزند
از نغمه در مرغ دل در سینه ام ژر میزند
شادی به صد شور و شعف از هر دری سر میزند
عریضه های مرا دست چاه ها دادند
همان دغل صفتان که قبیله ی بادند
تو در فراق خودت می نشینی و آنها
تمام مردم ده را به قم فرستادند
با این گناهانی که از ما می زند سر
دارم یقین روی تو را دیدن محال است
بر فرض گیرم چهره ات را هم ببینم
یار تو بودن بی گمان خواب و خیال است
همدرمقام و نام و جلالت تو اکبری
هماینکه درعشیره شماازهمه سری
گفتااگرکهختم رسالت نمیرسید
حتماتو اخرین نبی هستی پیمبری
بی سبب نیست اگر این همه زیبات کشید
اشبه الناس نبی بودی و طاهات کشید
تا به طرحت ابدا هیچ کسی پی نبرد
از ازل با قلمش مثل معمات کشید
جان عالم تصدق سرتان
به فدای شما و مادرتان
تو امیری امیر قلب منی
این منم من همیشه نوکرتان
تجلـِّــیِّ روی پیمبر رسید
پلک نزن که خود حیدر رسید
وارث شیرازه ی کوثر رسید
هم قدم ساقیِّ لشکر رسید
مسیرمان که دوباره به محفلت افتاد
دلی به دست تو دادیم تا دهی بر باد
شبیه پرچمتان که به باد می دهیش
شبیه کفتر صحنت که می پرد آزاد
ما را نوشته اند خمار نگارها
سوزانده اند بین شرار نگارها
عشاق یار میثم تمّار میشوند
خود را کشانده اند به دار نگارها