اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر ولادت امام هادی (ع)

دوست دارم گدای تو باشم

آستانخدا کمال شما

هفتپرواز زیر بال شما

با شمامی شود به قرب رسید

ایوصال خدا وصال شما

گاه باآدم و گهی با نوح

بیزمان است سن و سال شما

مثلجبرئیل می شود بالم

باهمین غوره های های کال شما

روزگاریست در پی دلم آید

گر چهنا قابل است مال شما

 

بال مارا به آسمان ببرید

تاخداوند لا مکان ببرید

 

هر کسیتو را سلام کند

بهمقام تو احترام کند

کاش درصحن سامرات خدا

تاقیامت مرا غلام کند

پر وبال کبوترانه ی من

درحریم تو میل دام کند

هر کهبی توست واجب است به خود

خواباحرام را حرام کند

بر دلمواجب است بعد طواف

عرضدین محضر امام کند

 

نیمه یماه حج که شد باید

شیعهدر محضر شما آید

 

ایمسیحای سامرا هادی

آفتابمسیر ما هادی

علی بنمحمد بن علی

نوه یاول رضا هادی

نیستجز دامن کرامت تو

پردهٔ خانهٔ خدا هادی

ذکر هرچهارشنبه ام این است

یا رضایا جواد یا هادی

به ملکهم نمی دهم هرگز

گریهٔ زائر تو را هادی

 

یک شبیرا کنار ما ماندی

سرسجاده جامعه خواندی

 

تو دعارا معرفی کردی

مرتضیرا معرفی کردی

بافراز زیارت سبزت

راه مارا معرفی کردی

مرتضیو حسین و فاطمه و

مجتبیرا معرفی کردی

نه فقطاهل بیت را بلکه

تو خدارا معرفی کردی

سامرایتغریب بود اما

کربلارا معرفی کردی

 

با توما مرتضی شناس شدیم

تاقیامت خدا شناس شدیم

 

ریشههای محبت ما تو

مزرعههای سبز دنیا تو

خواهشسرزمین پائین من

اشتیاقبهشت بالا تو

گاهابلیس می شوم بی تو

گاهجبریل می شوم با تو

من نمیدانم این که من دارم

به تونزدیک می شوم یا تو

چه کسیاز مسیر گمراهی

دادهما را نجات؟… آقا تو

 

تو مرابا ولایتم کردی

آمدی وهدایتم کردی

 

دل مندر کفت اسیر بود

بهدخیل تو مستجیر بود

گر شودثروتم سلیمانی

باز همبر درت فقیر بود

شکر حقمی کنم صدای بلند

حضرتهادی ام امیر بود

آبروخرج می کنی بس که

کرمسفره ات کثیر بود

شبمیلاد تو به ذی الحجه

مطلعشوکت غدیر بود

 

ریشه یناب اعتقاد علی

پسرحضرت جواد علی

 

دوستدارم گدای تو باشم

سائلدست های تو باشم

مثلبال و پر کبوترها

دائماًدر هوای تو باشم

دوستدارم که از زمان ازل

تا ابدخاک پای تو باشم

نیمهشب های ماه ذی الحجه

زائرسامرای تو باشم

یادعای قنوت من باشی

یاقنوت دعای تو باشم

 

مافقیریم سفره ای وا کن

سامراییحواله ی ما کن

 

با تواین عقل ها بزرگ شدند

اعتقاداتما بزرگ شدند

پای دلهای شیعیان آن قدر

گریهکردید تا بزرگ شدند

بانگاه تو با محبت تو

اِبنسکّیت ها بزرگ شدند

خوب شدبچه های هیئت ما

پایدرس شما بزرگ شدند

بچههای قبیله ما با

کربلاکربلا بزرگ شدند

 

بی تودل های ما بهار نداشت

مثل یکشاخه ای که بار نداشت

 علی اکبر لطیفیان

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا