آرام نمودی تب و تاب هیجان را
جوشانده ای از شوق خودت هر غلیان را
ازپای نشاندی ز تعجب جریان را
از دشمن و از دوست ربودی دلشان را
اشعار ویژه (پیشنهادی)
بارها این جمله را بابا برایم گفته بود …
” ای پسر جان احترام پیرمردان واجب است
هر کجا یک مو سپید آمد ز جا برخیز که …
احترام موی ایشان مثل قرآن واجب است “
خیال می کنم امشب که عاشقم کردند
بــرای حـرف زدن با تو لایقـم کردنـد
چو موی تو دلم آشفته نیست زیرا که
“به رحمت سـر زُلف تو واثقم ” کردند
منی که غیر تو برهر غریبه دل دادم
دلم شکست و نیامد کسی به امدادم
سرم به کار خودم بود دعوتم کردی
ز یاد بردمت اما نبردی از یادم
حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم
غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم
سراغ از او نگرفتیم او سراغ گرفت
گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم
همین که راه نَبَـستی به روی من… ممنون
همین که ذکرِ لبم شدحسن حسن ممنون
همیـن که پایِ عـَلـَم با نـوایِ یا حـیدَر
اجازه دادی وُ وٰاشد لب وُ دهـن ممنون
دنیا مثال حمزه علمدار دیده ؛ نه!
پیغمبر شبیه تو غمخوار دیده ؛ نه!
کوه احد ز خویش قوی تر ندیده بود
مانند تو امیر قلندر ندیده بود
وقتی که مُسلمانی و تسلیم خُدایی
یعنی هـمه جا یـاورِ پیـغـمبر مـایی
سـرداری و سالار و جگردار و هُنردار
آن قدْر که گـفـتند تو هم شیرِ خُدایی
السلام ای عم ختم المرسلین
السلام ای حامی والای دین
سرور جمع شهیدان احد
شیر حق بعد از امیر المومنین
#مناجات_با_خدا
دلگیری از دستم خدای مهربان من
بند آمده از ترس خشم تو زبان من
دنیا خریدم آخرت از پیش چشمم رفت
کاری بکن برعکس شد سود و زیان من
#مدح_امیرالمؤمنین_علیهالسلام
بنویسید مرا بندهى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف