شعر شهادت اميرالمومنين (ع)
آتش غم
شده ام خاک پای حضرت عشق
پس به هفت آسمان شرف دارم
ذوق پرواز را نمی خواهم
شوق پابوسی نجف دارم
((بِعلیِِ)) خدا ببخش مرا
السلام علیک یا سلطان
من به یاد سر علی دارم
هر شب قدر بر سرم قرآن
مسجد کوفه قتلگاه شده
مرتضی بین بستر افتاده
تا که ضربت زدند بر سر او
آه عمامه از سر افتاده
همگی مثل بچه های یتیم
پشت بیت علی مقیم شدیم
کودکی بین کوچه ها میگفت
بخدا بچه ها یتیم شدیم
بین بستر به دخترش می گفت
کوچه های مدینه یادت هست
مادرت بین شعله ها می سوخت
دخترم زخم سینه یادت هست
کاش یک مشت بی حیا ای دوست
آتش غم به حاصلت نزنند
کاش یک روز در خیالت هم
مادرت را مقابلت نزنند
مجید تال