درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی
درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی
تیغ در دستش گرفته در جَمَل مِثلِ علی
از دل یک خار می گیرد عَسَل مِثلِ علی
با تبر انداخت او صدها هُبَل مِثلِ علی
می زند بر لشکری با ذکر “یازهرا”حسن
سَنسَن آرام دل زهرای اطهر یا حسن
می خورم من مِی ز صهبای کریمان بیشتر
می گذارم پا به جاپای کریمان بیشتر
میروم اصلا به دنیای کریمان بیشتر
می سُرایم بهر بابای کریمان بیشتر
جز خداوند کریمش “لا کَریم اِلّا حَسَن”
سَنسَن آرام دل زهرای اطهر یا حسن
بر سر سفره بیا ما را جُزامی فرض کن
جان زهرا این گداها را جُزامی فرض کن
یا که اصلا کُلِّ دنیا را جُزامی فرض کن
سائِلِ بیمارِ تنها را جُزامی فرض کن
ای که روزه باز کردی با جُزامی ها حسن
سَنسَن آرام دل زهرای اطهر یا حسن
آخرش خاک حریمش را طلا خواهیم کرد
با عزیز فاطمه روضه به پا خواهیم کرد
کل آن جا را حریم مجتبی خواهیم کرد
گنبد از جنس خراسانی بنا خواهیم کرد
می شود ذکر تمام اهل این دنیا حسن
سَنسَن آرام دل زهرای اطهر یا حسن
علی مشهوری “مهزیار”