شعر مناجات امام حسين (ع)
دست ما را بگیر
ما گرفتار روزگار توایم
جمع مستانِ در حصار توایم
بزن آتش، بُکش ، بسوزان که
ما تماماً در اختیار تو ایم
به عجب منتی گذاشته ای
که در این روضه همجوار توایم
خاک بودیم و احترام شدیم
ما همان تربت مزار توایم
ما همان زخم های خونین و
اشک های ادامه دار تو ایم
هیچکس سمت ما نیامد ، ما
سگ ولگرد شوره زار توایم
جان ما ارزشی نداشت حسین
همه مدیون اعتبار توایم
از سر سفره تو نان بردیم
هرچه هستیم ریزه خوار توایم
معصیت کرده ایم و برگشتیم
حال شکر خدا کنار توایم
دست مارا بگیر و دور مشو
بخدا سخت بی قرار تو ایم
آه صیاد سینه ی عشاق
صید کن صید کن شکار توایم
امیرفرخنده