شعر مدح امام حسين (ع)
دشمنان
حرفی نمانده دوستان و دشمنان را
پر کرده است از نام خود گوش جهان را
فرمود اگر بی دین شدید آزاده باشید
با این سخن دربند کرد آزادگان را
یک جو هم از ری زیر دندانش نرفته
هر کس به دین داخل کند سود و زیان را
در ازن میان تنها یکی در نقش حر شد
تا دلنشین تر کرده باشد داستان را
هرچند دیر اما خدا را شکر فهمید
در لحظه آخر جواب امتحان را
شاید نسیم چادر زهرا به او خورد
شاید نشانی داشت قبر بی نشان را
روزی یزیدی بود حر, حالا حسینی ست
یعنی نمی شد داشت هم این را هم آن را
*
دیگر نمانده طاقتی در جان ارباب
با این که گرما برده بود از او توان را-
فرمود اگر بی دین شدید آزاده باشید
حرفی نمانده دوستان و دشمنان را
محمد صادق میرصالحیان