شعر اربعین
دلتنگ کربلا
ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند
رفتند دوستانش او بین شهر جا ماند
ما هم پیاله بودیم آن ها شدند سرمست
رفتند مست و حسرت در دست جام ما ماند
از نای من نخیزد صوتی به جز فراقت
در هجر نینوای تو این نی از نوا ماند
گفتم مگر بخوابیم خواب حرم ببینیم
در انتظار خوابت تا صبح دیده وا ماند
مانند آن کسی که گم کرده خانه اش را
گریه فقط برای دلتنگ کربلا ماند
انگور اشک هایم یک اربعین نشد می
تا اربعین دیگر این آرزو به جا ماند
در خیل زائرانت جایی برای ما نیست
ای وای بر اسیری کز قافله جدا ماند
موسی علیمرادی